الناالنا، تا این لحظه: 14 سال و 10 روز سن داره

ستاره زندگي

بي اشتها

هشتمين دندونت هم داره در مياد.  اشتهاتم خيلي كم شده، بايد به زور بهت غذا بدم ، حتي شير رو هم با كم ميلي ميخوري. بهونه‌گيريهاتم زياد شده، به پستونكتم خيلي وابسته شدي تا خود صبح ولش نميكني ، همه اينا نگرانم ميكنه.   ...
22 آبان 1390

پايان 18 ماهگي

واكسن 18 ماهگيت رو هم زدي. ديگه واكسن نداري تا مدرسه رفتنت. اين دفعه با تب و درد همراه بود دو روز حال نداشتي ولي الان ديگه بهتر شدي. ديروز خونه مادر جون بوديم، خاله جون برات شال و كلاه خوشگل بافته، خيلي بهت مياد، مرسي خاله جون . ...
21 آبان 1390

بارون

دو روز حسابي بهت خوش گذشت. خونه مادر جون همه رو اسير خودت كردي. خاله الهه وقت نكرد درساشو بخونه، خاله محدثه رو هم كه نمي‌ذاشتي نفس بشه. هر جا مي‌رفتي صداش ميكردي تا دنبالت بياد، تازه آجي صداش مي‌كردي!!!!!!! اينو از كجا ياد گرفتي! با ملينا هم خيلي بازي كردي. اين دو روز از بس فكر شيطنت بازي بودي وقت غذا خوردن نداشتي، البته وقت هيچ كاري رو. رسيدي خونه جبران كاراي نكردتو كردي. يه كاپشن خوشگل با شلوارش هم خاله الهه برات خريد كه امروز پوشيدي رفتي مهد. صبح خيلي سرد بود بارونم كه مي‌اومد ، وقتي بارون روي شيشه ماشين مي‌ريخت با تعجب نگاه ميكردي و ميگفتي آبه، آبه! ...
7 آبان 1390

دندون آسياب

بالاخره بعد از چند ماه كه دندون در آوردنت متوقف شده بود هفتمين دندونت در اومد. دندوناي نيشو ول كردي داري دندون آسياب در مياري. سه روز پيش وقتي داشتي غش غش مي‌خنديدي ديدم دندونت مثه مرواريد داره مي‌درخشه. جيگر شديا ماماني. تازه يه كار جديدم ياد گرفتي. روي عكس خرگوشي با انگشتاي قشنگت اشاره مي‌كني و ميگي چش چش دو ابو ..... اينو از مهد ياد گرفتي شيطون بلا!    ...
4 آبان 1390

صداي قشنگ

ديروز وقتي روي تاب نشسته بودي ، داشتي به زبونه خودت شعر ميخوندي و دست ميزدي ، تا اومدم فيلم بگيرم طبق معمول هميشه ساكت شدي و دوربينو ميخواستي بگيري. دخترم وقتي بزرگ شدي نگي چرا ازت عكس و فيلم كم گرفتما، تقصير خودته، از بس فضولي!!! اما بالاخره موفق شدم از خوندنت فيلم بگيرم. وقتي مي‌شيني نگاش ميكني كلي خوشت مياد. فداي صداي قشنگت. دايره لغات در هيجده ماهگي: محدثه= بُحدثه ملينا= موينا مريم= ماني محمد= مومد خاله= آله آقا= آقا ني‌ني= ني ني مي‌مي= مَه مَه بابا و مامان هم كه خيلي وقته ميگي به‌به= به‌به نون= نونو جوجو= جوجو پيشي= پيچي خوابيده= خوابه جيش= جيش هر چي رو هم كه خراب كني ميگي=...
26 مهر 1390

نو پاي 1

امروز سومين روزيه كه كلاست عوض شده، هنوز به مربيات و كلاست عادت نكردي. خاله زهره رو كه مي‌بيني گريه ميكني ميگي كه بغلت كنه. توي مهد خوب نميخوابي، وقتي ميريم خونه حسابي خسته‌اي و زود ميخوابي. هفته پيش با خاله رفتيم برات لباساي خوشگل خريدم كه بريم عكس بندازيم. كلمات جديدي كه ياد گرفتي: آب = آب آره = آجه كجا = كدا چيه = چيه ...
5 مهر 1390

مادر جون

بالاخره سرما خوردگيت داره خوب ميشه. يه هفته‌اي ميشه كه خونه مادر جون هستيم. واسه همينم كلي بهشون عادت كردي، اونا هم همينطور. از دندونات هم خبري نشد، آخه همش پستونكتو پرتاب ميكني زمين، گفتم شايد بخاطر دندونات باشه. شايدم ديگه دوسش نداري !!!! شيطونياتم روز به روز بيشتر ميشه، ميري روي صندلي پا مي‌شي دس‌دسي ميكني اصلاً هم نمي‌ترسي. شعراي خاله نسرين رو هم باهاشون ميخوني و حركاتشون رو انجام ميدي. ايشااله هميشه سالم و شاد باشي. بوس بوس بوس ...
21 شهريور 1390