اول مهر
دخترم؛ از ديروز (1 مهر 1393) به كلاس آمادگي رفتي، مربيهاتم عوض شدن، دو تا شون رو هم دوس داري. خيلي خوشال بودي و همش ميگفتي مامان من ديگه بزرگ شدم. ماماني فدات ديروز تولد بابايي هم بود. كلي سر كادو كردن هديههاش گريه كردي. ميگفتي چرا تولد وحيده، چرا واسه من هيچي نميخري ماماني. دختر لوس مامان دوس داره هميشه تولد خودش باشه. ...
نویسنده :
الهام
9:18