يلدا
شب يلدا اصلاً حال خوبي نداشتي. تب داشتي و تا خوابت ميبرد از خواب ميپريدي و گريه ميكردي.
تا حالا اينجوري سرما نخورده بودي. امروز هم مجبور شدم بذارمت پيش بابا وحيد.
تازه دو تا ديگه از دندوناتم دارن با هم در ميان. بخاطر همين ضعيفتر شدي.
الهي مامان دورت برگرده، زود زود خوب شو.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی