الناالنا، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 22 روز سن داره

ستاره زندگي

مهربونم تولدت مبارك

تو مثل ِ بهاري تو بهترين حسّي ... صورتي ِ دخترانه اي زندگي كن و آرام آرام بزرگ شو تو از بهار هم تازه تري تو از خوابهاي قشنگ ِ دم صبح هم شيرين تري شيرين ترين طعم هاي روزگار به طعم ِ بوسه هاي من و تو نميرسند. ...
24 ارديبهشت 1396

تابستون 94

النا و  اداره شهربازي   عروسي   مسافرت نمايشگاه كاردستي برج ميلاد درس و جزوه‌هاش بازي توي خونه خرسي     ...
29 تير 1394

تولد 5 سالگي

دخترم، قلب من پنج ساله شدی در اوج حیرت از گذر سریع زمان پنج سال با تو بودن یعنی                   به اندازه یک عمر خوشبختی                                            به اندازه یک عمر عشق بهار عمرت سبز دلم همه زيبايي‌ها و خوبی‌هاي دنیا رو، برات میخواد همه قشنگي‌هاي دنیا نثار قلب مهربانت چه ب...
19 ارديبهشت 1394

اول مهر

دخترم؛ از ديروز (1 مهر 1393) به كلاس آمادگي رفتي، مربي‌هاتم عوض شدن، دو تا شون رو هم دوس داري. خيلي خوشال بودي و همش ميگفتي مامان من ديگه بزرگ شدم. ماماني فدات ديروز تولد بابايي هم بود. كلي سر كادو كردن هديه‌هاش گريه كردي. ميگفتي چرا تولد وحيده، چرا واسه من هيچي نميخري ماماني. دختر لوس مامان دوس داره هميشه تولد خودش باشه. ...
2 مهر 1393

النا و فيتيله جمعه تعطيله

ديروز النا جون همراه باباش رفت برنامه فيتيله جمعه تعطيله. از اونجايي كه النا همش به ما مي‌گفت كه دوس نداره بره، با گريه و زاري بالاخره برديمش. النا خانم همش نيم ساعت نشست. همش نق زد و با گريه اومد بيرون. خيلي از دستش ناراحت شديم. ولي حالا كه فيلمشو ميبينيم كلي ميخنديم. از دست اين دختر لجباز! ...
8 شهريور 1393